نوشته های یک دختر سرگردان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معجزه» ثبت شده است

دیروز وقتی مادر طبق عادت ازگذشته میگفت از معجزه زندگیمو حرف زد

 قطعا  معجزه بود و این معجزه زندگیمون رو عوض کرد

که اگر این معجزه اتفاق نمی افتاد

من دانشگاهی نمیرفتم

با دوستانم اشنا نمیشدم و حتی نوید هم بینمون نبود

امسال اولین عبدی نبودکه خو....

وقتی بیشتر فک میکنم تک تک خاطرات روزای الانم به اون معجزه برمیگرده معجزه زندگیم

ومن چ بنده ناشکری بودم و هستم که بابت این معجزه هر روز شاکر خدا نبودم

کافیه سرم و بچرخونم وتاثیر نبود این معجزه رو تو خانواده عمو حسین ببینم

هنوزم باورم نمیشه زن عمو.....

10از خاطرات کودکیم با زندگی اونا رقم خرد وحالا...

خدایا شکرت بابت معجزه وقطعا پاسخ صبر مادرم این معجزه بود وهنوزم با هیچ معادله وفرمولی نمیتونم به جواب برسم واین یعنی معجزه

خدایا شکرت

<<اللهم ان احد لا یبلغ من شکرک غایه الا حصل علیه من احسانک مایلزمه شکرا>>

خدایا هرگاه کسی از طریقی شکر توبه سر منزلی رسد،احسان دیگری از سوی تو برای او فراهم اید که سپاس دیگری را بر وی لازم می دارد

دعای سی وهفتم صحیفه سجادیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۴
دختر سرگردان